آرش خیرآبادی نویسنده نمایشنامه «راز روزبه»:
سلمانِ پارسی، شخصیتِ برآمده از دلِ روزبه است
آرش خیرآبادی نویسنده نمایشنامه «راز روزبه» از ویژگی ها محتوای اثر خود گفت.
به گزارش «تئاتر خراسان رضوی»؛ آرش خیرآبادی نویسنده نمایشنامه «راز روزبه» ویژگیهای شخصیتی سلمان بر شمارد و گفت: سلمان یا همان روزبه –که در متون کهن از او به نامِ «ماهو» هم یاد شده- شخصیتِ پیچیدهای دارد. انسانیست که در پیِ یافتنِ حقیقت از ایران –و احتمالن از شهر «جی» اصفهان- به سفری طولانی میرود تا در نهایت، مدائن آرامگاهاش میگردد.
این نمایشنامه نویس ادامه داد: در این سیر و سلوکِ عرفانی، ما از روزبه، ابعادِ بسیار مختلفی را میبینیم. متنِ نمایشنامه نیز به برخی از این پیچیدهگیهای روانی و روحانی، اشاره دارد. نمایشنامه روزبه را مردی دنبالِ حقیقت میداند. کنکاشگر است. مهربان است و خوی بخشندهای دارد. از طرفِ دیگر، بُعدی از ابعادِ وجودش همچون مولاناست. مولوی هم عاشقی بود که در پیی معشوق میگشت تا از رمزِ کلمهی عشق معناگشایی کند. درست، روزبه هم همین طور است. عاشقیست در پیی معشوق و فقط عشق است که برایاش اهمیت دارد.
وی افزود: معشوقِ روزبه، حضرت رسولالله(ص) است و عشقِ روزبه، «حقیقیت». ما در طولِ متن، بارها و بارها به این چالشِ درونیی روزبه برمیخوریم که در کسوتِ دینهای آسمانی و مختلف، مهمترین سوآلاش این است: «حق از کدام سو ست؟» یا «حقیقت نزدِ چه کسی ست؟» سلمانِ پارسی، شخصیتِ برآمده از دلِ روزبه است. سلمان، همان سالکی ست که به مقصد و مقصود رسیده و اینک سالم و سلیم و مسلمان شده. در این نمایشنامه، جنبههای دیگرِ روزبه نیز مد نظر بود. مثلِ رابطهی عاطفی و مریدی و مرادیاش با امیرالمؤمنین علی(ع). یا رابطهی قلبیاش با حسنین (علیهم السلام) که در کادرِ یک انسانِ زمینی اما متصل به آسمان، قرارش میدهد.
خیرآبادی در پایان خاطرنشان کرد: حرفِ روزبه ساده است. خیلی ساده. درست همان حرفی ست که فردوسیی بزرگ دربارهی فریدون زد. او دربارهی فریدون میگوید: فریدونِ فرخ، فرشته نبود/ ز مُشک و ز عنبر، سرشته نبود/ به داد و دهِش یافت این نیکویی/ تو داد و دهِش کن؛ فریدون تویی!/ سلمان میتواند هر یک از ما باشیم. منتها مایی که عاشقانه، خالصانه و متواضعانه و البته جستوجوگرانه، دنبالِ حقیقتایم و خود را به مبدأ اصلی وصل میکنیم: به حضرتِ حق.