یاداشت علیرضا اسدی
مخاطب در نمایشنامه خوانی
یاداشت علیرضا اسدی، عضو هیئت مدیره انجمن هنرهای نمایشی خراسان رضوی به بهانه برگزاری سیزدهمین جشنواره نمایشنامه خوانی مشهد
هنر تئاتر این انسانی ترین هنرها با موضوعیت انسان ، توسط انسان وبرای انسان عینیت می یابد.آنچه بدیهی است هنر نمایش، بدون درنظر گرفتن مخاطب متصور نیست واساسا هر اثر اجرائی در حوزه نمایش بی حضور تماشاگر معنا نمی یابد. در یک دسته بندی کلی می توان تئاتر را به دو بخش مجریان ومخاطبان تقسیم بندی نمود ودر واقع جریان سیال بین صحنه و تماشاگر است که تئاتر نامیده می شود. بنابراین از نکات مقدماتی – والبته اساسی- در فرآیند تولید وآماده سازی یک نمایش در نظر داشتن مخاطبی است که می بایست در مواجهه با اثرقرار گیرد.
پیش از پرداخت به بحث باید اذعان داشت که امروزه درهیاهوی مدیوم های مختلف به ویژه در کشورهایی – مانند ایران- که هنوز فرهنگ تئاتر هنوز به طور کامل نهادینه نشده وقوامی نیافته واز سوی دیگر متولیان امر نیز رویکردی علی السویه به آن دارند عملا تئاتر به حاشیه رانده شده وبا مسئله مهم بحران مخاطب مواجه است.حال در این وانفسا نمایشنامه خوانی باحذف وجه دیداری وبصری تئاتر – که مهمترین عنصر آن نیز به حساب می آید – در بر خورد با ظرفیتهای گوناگون تماشاگران اوضاع پیچیده تری هم دارد.بنابراین همانگونه که تئاتر به دلیل فقر فراگیر فرهنگی نتوانسته در سبد فرهنگی عموم جایی داشته باشد نمایشنامه خوانی – که بی شک جای یک اجرای صحنه ای را نخواهد گرفت – نمی تواند در بین عامه با اقبال مواجه گردد.
دو دیدگاه کلی در ارتباط با مخاطب توسط صاحب نظران عرصه نمایش مطرح است. نخست اینکه هر گروه اجرایی پیش از ارائه اثر خود علائق و سلائق مخاطب را در نظر گرفته وطیف هدف را بشناسد. در مقابل عده ای دیگر بر این عقیده اند این امر اصالت کاری هنرمند را تحت الشعاع قرار می دهد . هر اثر نمایشی باید فارغ از دغدغه ارتباط پذیری با مخاطب ارائه که به تبع آن نیز تماشاگر خاص خود را خواهد یافت. به عبارت دیگر این تماشاگر نیست که تعیین کند چه اثری برای او مهیا گردد بلکه برعکس این هنرمند است که– درحالت ایده آل آن – به عنوان پیش قراولان جامعه باید با در نظر گرفتن نیازهای توده ، خط مشی ها را معین نماید. به هر حال نکته مشترک هر دو دیدگاه در نیاز مخاطب به حمایت صحیح مجریان است تا با ایجاد فضایی مناسب به کشف ، درک و رمز گشایی ویژگیهای پیدا وپنهان یک اثر نمایشی دست یابد.
نمایشنامه خوانی که گونه ای مشتق از تئاتر محسوب می گردد با حذف عناصر دیداری ، میزانسن ورفتارهای روی صحنه ، تنها برپایه بیان وصوت وبا تکیه بر تحلیل شخصیت ها در همه ابعاد ، تحلیل لحظات دراماتیک و درک درست اکسیون ها ی نمایشی اجرا می گردد.
پاسخ به این پرسش که وجه تمایز مخاطب در اجرای صحنه ای ونمایشنامه خوانی شامل چه پارامترهایی می گردد بسته به تکثر آرا مختلف در خصوص ماهیت و ضرورت نمایشنامه خوانی متفاوت است. انگیزه های مختلف خوانش یک نمایشنامه در جذب مخاطب تعیین کننده است. انگیزه هایی چون نقد وتحلیل یک اثر یا نویسنده آن ، محدودیت امکانات در اجرای یک اثر نمایشی ، محدودیت ایجاد شده به دلیل مواجهه با ممیزی جهت اجرای صحنه ای اثر ، بازخورد مخاطب در مقابل نمایشنامه ای تازه نگاشته شده ویا حتی ترغیب تماشاگر وفرهنگ سازی برای دیدن تئاتر ، و….هرکدام در بر گیرنده مخاطب خاص خود است . بدیهی است در صورت مشخص بودن انگیزه های هر گروه اجرایی به توفیق آنان در ایجاد ارتباط با مخاطب کمک شایانی می نماید.
برخی معتقدند نمایشنامه خوانی به دلیل سهولت وسادگی اجرا در وانفسای بحران مخاطب تئاتر می تواند درترغیب و آشتی دادن تماشاگر با سالن های تئاتر اثر گذار باشد وحتی گاهی خلاء اجراهای صحنه را نیز پر نماید.این دیدگاه به چند دلیل نمی تواند صحیح باشد.نخست اینکه تئاتر مدرن امروز بیشتر بر پایه عناصر دیداری شکل می گیرند ونه شنیداری ، یعنی درست همان عنصری که در خوانش حذف شده است. از سوی دیگربه دلیل کمبود فضا ، امکانات ومحدودیت های متداول که هنرمندان جوان با آن مواجه اند باعث روی آوردن آنها به نمایشنامه خوانی می شود.این مسئله گاها به دلیل انتخابهای ناصحیح وعدم تسلط در ارائه خوانشی تاثیر گذار نه تنها باعث آشتی تماشاگر با تئاتر نمی شود ، بلکه گریز همیشگی آنها را نیز در پی خواهد داشت. علاوه بر آن بسیاری از مجریان نمایشنامه خوانی ان را ساده انگاشته و به این نکته مهم توجه ندارند که مخاطب خوانش نیز همچون مخاطبین تئاتر از طبقات واقشار مختلف با فرهنگ ها ، نیازها وزمینه های فکری متفاوت می باشند که باید مد نظر قرار گیرد. فرض کنید نمایشنامه ای غیر وطنی با رویکردی فلسفی و ریتمی کند که قشر روشنفکر هم آن را با اکراه پی گیری می کند برای عده ای افراد کم سواد که به دیدن سریال های سخیف تلوزیون عادت کرده اند خوانش گردد ، نتیجه مشخص است.
تماشاگر خوانش برای ارتباط با آن نیازمند دریافت ریشه های مشترکی بین اثر وزندگی حقیقی خود است. فقدان آرایه ها ونمادهای دیداری تئاتر- که در رمز گشایی ودریافت پیام توسط تماشاگر موثر است- در نمایشنامه خوانی ، باعث دشوار تر شدن انتقال پیام شده است. تشریح مکان ، زمان ووضعیت موجود در خوانش توسط اکت خوان تمهیدی است که به همین دلیل صورت می پذیرد.
گاهی درام نویسان پیش از ارائه اثر خود برای اجرا یا در دسترس عموم قرار دادن آن اقدام به خوانش نمایشنامه می کنند و در واقع موقعیتی فراهم تا در طی آن بازخورد مخاطب را مورد سنجش قرار دهند وکاستی های موجود را مرتفع سازند . این امر میتواند درحضور تماشاگرانتخابی به طور خصوصی یا غیر آن رخ دهد. واکنش مخاطب اولیه حتی می تواند منجر به اجرای صحنه ای اثر هم گردد ، هر چند که ممکن است به دلایل مختلف یک خوانش موفق دراجرای صحنه ای توفیقی نیابد. به واقع ظهور پدیده نمایشنامه خوانی نیز به همین مسئله باز می گردد . یعنی فراهم آمدن بستری جهت محک زدن ظرفیتهای اجرایی متون ، رفع نقایص و در بوته نقد وبررسی قرار دادن آن که به تبع اعتلا اندیشه اثر را به همراه خواهد داشت. این ایده امروزه جای خود را به انگیزهای دیگری در نمایشنامه خوانی داده است که می توان مهمترین آن را محدویت در اجرای صحنه ای اثر عنوان داشت. از محدودیت در امر ممیزی گرفته تا کمبود امکانات ویا بضاعت های فنی مجریان . به هر شکل آنچه روشن است نمایشنامه خوانی به عنوان گونه ای مشتق از تئاتر هنوز نتوانسته است مخاطب خاص خود را داشته باشد .خوانش نمایشنامه – اکثرا در قالب همایش ها وجشنواره ها – به صورت مقطعی صورت می گیرد که این امر مهمترین معضل جذب مخاطب است.