در حال بارگذاری ...
...

امیر مشهدی عباس:

تئاتر، هنر اندیشیدن است‌

امیر مشهدی عباس:

تئاتر، هنر اندیشیدن است‌

تئاتر از جمله هنرهایی است که از آن به عنوان هنر اندیشیدن یاد می شود...

به گزارش تئاتر خراسان رضوی، تئاتر از جمله هنرهایی است که از آن به عنوان هنر اندیشیدن یاد می شود. هنری که نه تنها فاخر است بلکه بخشی از زندگی را به ما نشان می دهد. این هنر فاخر به حوزه کودک و نوجوان نیز وارد شده و سعی دارد نسلی اندیشمند را به جامعه هدیه دهد.امیر مشهدی عباس، متولد سال ۱۳۵۹ در تهران است. او در ۱۶ سالگی دیپلم افتخار جوان‌ترین کارگردان مرکز هنرهای نمایشی را کسب کرد و اجرای ۲۵ نمایش برای وزارت ارشاد در گروه سنی کودکان و نوجوانان، چهار نمایش برای شبکه دو صدا و سیما، یک کار بلند داستانی برای شبکه یک و دو سریال برای شبکه پنج، بخشی از کارنامه شغلی اوست. معروف ترین کار وی، نویسندگی برنامه «فیتیله، جمعه تعطیله» است که به مدت دو سال نویسندگی این برنامه را عهده دار بوده است.« قانون بچه ها» با اون به گفت و‌گو نشست تا از دغدغه های تئاتر و آنچه از تلویزیون پخش می شود، سخن گوید.

 

تئاتر کودک و نوجوان چه خصوصیاتی دارد؟ به چه تئاتری می توان گفت مخصوص کودک و نوجوان است؟

تئاتر کودک و نوجوان یک رسانه آموزشی و فرهنگی برای مخاطب است . در کشور ما نیز سال‌ها به آن پرداخته شده و به نوعی در آن حرفه ای شده ایم و در زمره بهترین کشورهایی هستیم که در حوزه تئاتر کودک و نوجوان فعالیت می کنند. تئاترهایی تولید می کنیم که در فستیوال های بین المللی شرکت می کنند و جایزه می برند. در واقع می توان گفت در حوزه تئاتر کودک حرف‌های زیادی برای گفتن داریم. از آنجایی که تئاتر، به عنوان تاثرگذارترین رسانه دنیا شناخته می شود و مباحث آموزشی در آن مطرح است، می تواند در حوزه آموزش حرف‌هایی به بچه ها بزند که سایر رسانه‌ها از انجام آن عاجزند. چراکه رسانه‌هایی مانند تلویزیون و... محدودیت‌هایی دارند که در تئاتر وجود ندارد. از آنجایی که در تئاتر ارتباط مخاطب با صحنه، چهره به چهره است، تاثیرگذاری بسیاری دارد. از این رو متوجه شده ایم که از طریق تئاتر می توان دشوارترین مفاهیم را که شاید ماه ها زمان لازم داشته باشد تا بتوان آن را به کودکان آموزش داد، در عرض 40 تا 45 دقیقه به مخاطب منتقل کرد.

 

وضعیت تئاتر کودک و نوجوان را چگونه ارزیابی می کنید؟

تئاتر کودک و نوجوان در جایگاه خوبی است اما مطلوب نیست. چراکه گروه های مختلف تولید کننده در دسته های مختلف مانند فیلم، تلویزیون و... فعالیت می کنند. تعداد گروه هایی که تئاتر حرفه ای در این حوزه اجرا می کنند، محدود است و سایر گروه ها در حد اجراهای مدرسه ای و فرهنگسرایی فعالیت می کنند. کارهای کم عمق و سطحی تولید می کنند.

 

آنچه از تلویزیون به نمایش گذاشته می شود، چه نوع اجراهایی است؟ آیا می توان نام تئاتر را به آن داد؟

تفاوت تئاتر با نمایش این است که هر چیزی که برای عرضه ارائه می دهیم، نمایش می شود یا به اصطلاح «شو» کردن می شود. ممکن است بخشی را ببینید که اجرا می شود و عمو یا خاله ها می آیند و می روند. به این بخش پلاتو گفته می شود و تئاتر با این بخش ها متفاوت است. در تئاتر میزانسن ارزشمند است، کارگردانی وجود دارد و نمایشنامه‌ای با ساختار نمایشی وجود دارد و مخاطب را درگیر درام می کند. به این معنا که مخاطب درگیر فضای تئاتری و دراماتیک می شود. در نمایش اینگونه نیست و ممکن است حتی میزانسنی هم وجود نداشته باشد که معنا داشته باشد و کارگردانی وجود ندارد که مخاطب را درگیر لحظه یا حس خاصی کند.
در واقع می توان گفت بیشتر اجرا و شو است. البته پلاتوها نیز ساختار خود را دارد. اما آنچه در تئاتر کودک وجود دارد این است که مخاطب به نوعی درگیر می شود و دقیقا پیام یا مضمونی که مورد کنکاش تولید کننده بوده را به سادگی دریافت می کند. درعین حال تاثیر بسیار زیادی دارد چراکه مخاطب، خود را در فضا قرار می دهد و همذات پنداری می کند و تاثیرگذاری آن نکته مثبت اش است. اما به هر حال کیفیت آثار متفاوت است. با این وجود هیچ‌وقت، تله تئاتر برای کودک و نوجوان به صورت عمومی و موجه در تلویزیون نداشتیم. البته سال‌ها پیش شاهد آثاری مانند آقای حکایتی بودیم که ترکیبی از نمایش و قصه بود و مخاطب را با خود همراه می کرد. یا تله تئاترهایی راکه بر اساس نیاز مخاطب طراحی می شد نیز سال‌ها پیش داشتیم. بعد از دهه 60، تلویزیون به تله تئاتر کودک و نوجوان نپرداخت و بعد از آن نیز عملا برنامه ها تبدیل به برنامه‌های تلویزیونی شد.

 

مجموعه زیر گنبد کبود یا همان آقای حکایتی اثری فاخر بود که موفق شد با کودکان آن دوره ارتباط خوبی برقرار کند و در خاطره ها نقش بست. چرا امروزه شاهد تولید چنین آثاری در تلویزیون نیستیم و به نوعی بچه های نسل جدید از دیدن چنین آثار فاخری بی بهره هستند؟

بگذارید اینگونه برایتان توضیح دهم. زمانی گفته می شود فردی مریض است و باید مداوا شود و تمام تلاش مسئولان و آدم‌ها برای مداوا کردن صرف می شود و به کیفیت زندگی شخص بیمار توجه نمی شود. زمانی که سلامتش را به دست آورد، می توان درخصوص کیفیت زندگی اش صحبت کرد.تلویزیون نیز در حوزه کودک و نوجوان اینچنین است. سیستمی بیمار است. چراکه کارشناسان و مدیرانی که برای حوزه کودک و نوجوان انتخاب می‌شوند و خروجی هایی که می بینیم نمایانگر حال بیمار این سیستم است. دغدغه های واقعی کودک و نوجوان مطرح نیست. اگر به برنامه هایی که تولید می شود، دقت کنیم می بینیم که برنامه هایی که 20 سال پیش هم تولید می شدند، همین شکلی بودند. دائم شاهد بازپخش تولیدات قدیمی هستیم. این درحالی است که سلیقه و نیازهای کودکان امروز به سرعت در حال تغییر است. از آن جهت می گویم تلویزیون بیمار است که فعالیت های نمایشی و تفریحی در آن معنایی ندارد. درحال حاضر بیشتر مشغول پر کردن زمان هستند تا برنامه سازی درست برای مخاطب. وقتی چنین سیستمی می بینیم احساس می کنیم که با رسانه بیماری سر و کار داریم که در ابتدای امر باید مداوا شود.درعین حال شاهد رد شدن طرح ها و مجموعه هایی به بهانه نبود بودجه هستیم که ماه ها و سال‌ها کار کارشناسانه را در کارنامه خود دارند؛ این درحالی است که طرح هایی بودجه های خوبی دریافت می کنند که نه تنها با نیاز مخاطب امروزی همسو نیستند، بله شالوده کارشناسی درستی هم ندارند. این برنامه ها به جهت سرگرم کردن مخاطب و پرکردن زمان تلویزیون ساخته می شوند. اینگونه است که مخاطب کودک و نوجوان سال‌هاست برنامه با کیفیت از تلویزیون ندیده است. برنامه های کنونی بیشتر همانند ویترین عمل می کنند و مخاطب فقط قرار گرفتن یک سری چیزهای قشنگ را در کنار یکدیگر می بیند.

 

تئاتر چه تاثیری بر زندگی مخاطب می ‌تواند داشته باشد و نقش تلویزیون در تغییر سلیقه مخاطب نسبت به تئاتر چگونه است؟

تئاتر نمایی از زندگی آدم‌هاست که یا قبلا اتفاق افتاده یا بعدا اتفاق می افتد. اگر می خواهیم بچه های باهوش و اندیشمندی داشته باشیم، باید آن‌ها را با تئاتر آشنا کنیم . تئاتر هنر اندیشه است و مخاطب را به فکر کردن تشویق می کند. هر جای دنیا که بخواهند تعداد اندیشمندان و دانشمندان را تخمین بزنند جامعه تئاتری آن کشور را می سنجند و محاسبه می کنند که چند درصد مردم، تئاتر می بینند؟ میزان مردمی که تئاتر می بینند نسبت به کل جامعه، درصد مردم اندیشمند جامعه را تشکیل می دهند.زمانی که هنری داریم که اسمش هنر اندیشه است و می تواند مخاطب را تشویق به فکر کردن کند ، بیشتر باید آن را تبلیغ کنیم نه آنکه یک برنامه تلویزیونی نشان دهیم و به نوعی وانمود کنیم که این برنامه می تواند تئاتر باشد. نکته اینجاست که تلویزیون ما، هیچ موقع از تئاتر کودک و نوجوان حمایت نکرده و هیچ موقع آن را تبلیغ نکرده است. مثل خانواده ای که کسی پشت دیگری نباشد. مسئولان دائم از این صحبت می کنند که باید از آثار کودک و نوجوان حمایت کنیم اما در عمل اتفاق خاصی نمی افتد و در حد حرف باقی می ماند.اگر امروزه شاهد درخشش تئاتر کودک و نوجوان ایران در جوامع بین المللی هستیم، فقط به خاطر همت شخصی افراد بوده و ربطی به دولت و مسئولان ندارد.

 

نقش والدین در آشناسازی فرزندان‌شان با تئاتر چگونه است؟ چگونه می توانند تئاتر مناسب سن فرزندشان را شناسایی کنند؟ آیا تئاترها پاسخگوی نیاز مخاطب امروزی هستند؟

نباید فراموش کرد که پدر و مادرهای امروزی باهوش هستند و تفاوت های تئاتر و آنچه از تلویزیون پخش می شود را می دانند.مخاطبان امروزی با دیجیمون و بتمن و سایر شخصیت هایی سروکار دارند که برایشان جذاب است. بازی ها و گیم هایی را در دسترس دارند که نسل ما نمی تواند همانند آن‌ها بازی کند. بنابراین نمایش هم باید به اندازه ای جذاب باشدکه بتواند کودک امروزی را جذب کند وگرنه مخاطب کودک و نوجوان که صادق‌ترین مخاطب دنیاست، اگر از کار راضی نباشد یا با کنار دستی‌اش صحبت می کند یا پفک می خورد یا سالن را ترک می کند. تعارف ندارد. وقتی که بچه می‌نشیند و نمایش و تئاتر را می بیند پس به اندازه ای برایش جذابیت دارد که این کار را می کند و با محدودیت هایی که در تئاتر داریم ، از نبود حمایت‌ها گرفته تا نبود کمک هزینه ها و شرایط سالن ها و قدیمی بودن تجهیزات و... همچنان موفق عمل می کند.