در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش «شیرهای خان‌بابا سلطنه» اجرا شده در جشنواره تئاتر منطقه‌ای خاوران

وقتی اجرای یک نمایش؛ بیش از هر چیزی خلاء آموزش را بازتاب می‌دهد

امین خرمی*: قصه و داستان نمایشنامه «شیرهای خان‌بابا سلطنه»، داستانی که در بیش‌ از یک قرن گذشته به قلم افشین هاشمی روایت می‌شود؛ برای بسیاری از هنرمندان تئاتر و مخاطبان این هنر آشناست. اثری که چه در حوزه اجرای عمومی و چه انتخاب برای حضور در جشنواره‌های مختلف تئاتری کشور در طی سال، بارها و بارها به طبع‌آزمایی رویکرد سلیقه و نگاه هنرمندان تئاتر سراسر کشور پاسخ می‌دهد. به‌ویژه هنرمندانی که گونه نمایش آیینی-سنتی ایران با محوریت شخصیت «سیاه» و هنر سیاه‌بازی را برای طبع‌آزمایی خود در حوزه اجرایی عمومی و یا رقابت جشنواره‌های تئاتری برمی‌گزینند.

«خان‌بابا سلطنه» در آستانه پنجاهمین سالگرد حکومتش دستور به جشن و سوری بزرگ می‌دهد. به ‌همین سبب جلوی ارائه ارزاق و مایحتاج عمومی مردم به آن‌ها را می‌گیرد تا بتواند بساط جشن خود را پررنگ‌تر کند. از سوی دیگر، دشمنانی در مرزهای کشور به سبب فساد جاری، عیش و عشرتی که خان‌بابا سلطنه برای استمرار حکومت خود در سایه ظلم افزون بر مردم انتخاب کرده، شرایط را مهیای حمله و تسلط بر کشور می‌بینند.

این بهانه‌ای است برای آنکه خان‌بابا سلطنه به افراد خود دستور دهد تا یک شیر را برای مرزبانی از کشور و ترساندن دشمنان برای او تهیه کنند. شیر به شکل زنده شکار و تهیه می‌شود اما گرسنگی که بر مردم فشار آورده باعث می‌شود که قبل ‌از آنکه شیر به رؤیت خان‌بابا سلطنه برسد، توسط مردم کشته و خورده شود! حال والیان و ملازمان او می‌مانند تا برای آنکه از تیغ تیز انتقامش در امان بمانند باید شیری را به شکل حقیقی یا جعلی برای رونمایی پیش خان‌بابا سلطنه ببرند.

شکار دوباره شیر میسر نیست و آن‌ها تصمیم می‌گیرند تا شیری جعلی به سلطان ارائه کنند. اینجا قرعه به‌نام «یاقوت» یا همان شخصیت «سیاه» می‌افتد که کنیز یکی از اشراف‌زادگان متمول و پرنفوذ شهر است. فردی که به‌شدت یاقوت را مورد ظلم و ستم قرار می‌دهد و درنهایت به سبب تمرد؛ او را از خانه طرد می‌کند. همین اتفاق کافی است تا والیان و ملازمان خان‌بابا سلطنه با پوشاندن پوست شیر بر تن «یاقوت» یا همان شخصیت «سیاه»؛ او را به‌عنوان شیری جعلی به خان‌بابا سلطنه معرفی کنند.

داستان به سمت آرامش حرکت می‌کند اما خیلی زود مشخص می‌شود که استمرار دزدی از انبارهای خان‌بابا سلطنه از یک‌سو و نگاه عادلانه‌ای که شخصیت سیاه در پس دزدی‌هایی که توسط زنان سرزمین خان‌بابا برای رساندن ارزاق به مردمان محروم انجام می‌دهند، همه باعث می‌شود که خان‌بابا سلطنه به قدرت این شیر شک کند. بعد از مشخص شدن آنکه این شیر؛ شیر توانمندی برای حفاظت نیست؛ او دستور می‌دهد تا شیری دیگر را از کشور چین و ماچین به سرزمینش بیاورند.

با آمدن شیر جدید و قرار گرفتنش در قفس کنار شیر جعلی (سیاه) مشخص می‌شود که او «طیاره»، دختر است که سالیان پیش پدرش که در مسیر مبارزه با خان‌بابا سلطنه توسط عمال او کشته‌شده به‌قصد انتقام خود را در پوست شیری قالب کرده تا بتواند انتقام پدرش را بگیرد؛ و این سرآغازی می‌شود برای تاختن و شورش بر تاج‌وتخت خان‌بابا سلطنه به فرماندهی دو زن و همراهی دیگر زنانی که در قالب‌زنان دربار همان دزدان رابین‌هود واری بودند که از اموال خان‌بابا سلطنه می‌دزدیدند و به قشر محروم جامعه کمک می‌کردند. آن‌ها نیز در ملازمت دو قهرمان این شورش؛ تاج و تحت پادشاهی خان‌بابا سلطنه را واژگون و کشور را برمدار عدالت و آزادی استوار می‌کنند.

فارغ از زبان استعاری که افشین هاشمی در انتخاب «شیر» برای حفظ مرزهای کشور خان‌بابا سلطنه انتخاب کرده است؛ و تعبیرهایی که درباره قدرت تاریخی زنان ایرانی در حفظ صلابت و حریت ایران هم پای مردان داشته‌اند که نگاه استعاری و تذکار تاریخی جذاب و دراماتیکی است؛ به‌هیچ‌وجه چنین نگاه استعاری؛ زبان دراماتیک و سمبلیک افشین هاشمی در کارگردانی زهرا بهادران کارگردان «شیرهای خان‌بابا سلطنه» درنیامد است.

نکته بسیار عجیب و تلخ این نمایش آن است که در طول قریب به 100 دقیقه اجرای این اثر در میان فوج علاقه‌مندان در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر مشهد مقدس، به‌عنوان میزبان این اثر نمایشی آن‌هم در بیست‌وهشتمین جشنواره تئاتر منطقه‌ای؛ حتی یک‌بار هم که شده در میان آن جمعیت ولو یک نفر نیز به تکه‌های شخصیت «سیاه» و نکات عطف طنز تلخ و شیرینی که در این اثر وجود دارد شنیده نمی‌شود! این نشان می‌دهد که زهرا بهادران (کارگردان نمایش) در شخصیت‌پردازی؛ کارگردانی و هدایت گروه برای ارائه اثری مبتنی بر داشته‌های تکنیکی و توانمندی‌های عظیم و گسترده گونه نمایش ایرانی راه را اشتباه طی کرده و در حوزه تحلیل نقش و ارائه این اثر در مواجهه با حس همراهی همذات‌پندارنه مخاطب کمترین توفیق را داشته است.

همین مؤلفه باعث می‌شود که مخاطبان این اثر نمایشی که بخشی از آن‌ها هنرمندان دیگر گروه‌های برگزیده جشنواره‌های تئاتر استانی هستند که گام به جشنواره تئاتر منطقه‌ای برای رسیدن به جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر گذاشته و در سالن حضور دارند این پرسش را مطرح کنند که چگونه اثر «شیرهای خان‌بابا سلطنه» به کارگردانی زهرا بهادران به‌عنوان اثر برگزیده جشنواره تئاتر استان خراسان شمالی توانسته تا به این‌جای کار پیش بیاید؟!

اگر برمدار انصاف و با رویکرد به مؤلفه‌های نقد اثر دراماتیک بخواهیم پیش برویم باید گفت موسیقی این اثر و همچنین طراحی لباس نمایش «شیرهای خان‌بابا سلطنه» شاید بتواند بخشی از ضعف‌های عمیق بهادران در کارگردانی و هدایت این نمایش را جبران کرده و در کنار میزانسن‌های به‌شدت غیرمعقول و گاه شلخته جاری در صحنه که این‌گونه گمان می‌شود که بازیگران بیش ‌از آنکه مبتنی بر کُنش و هدفی خاص در صحنه حرکت کنند، بی‌هدف و تنها برای پر کردن نقاط خالی صحنه دست به حرکت می‌زنند؛ تنها در برخی از لحظات این نمایش است که شاهد خوانش شعرها و ترانه‌های دسته‌جمعی هستیم و طی آن می‌توانیم گوشه‌ای از میزانسن‌های مبتنی بر نگاه کلاسیک با رفتار قرینه‌وار را شاهد باشیم.

صادقانه باید گفت که اگر این‌ها نیز نبود شاید باید علامت سؤال بزرگ‌تری را در مواجهه با مؤلفه کارگردانی به‌عنوان نقطه هدف و قله درخشش یک اثر در مواجهه با کارگردانی زهرا بهادران برای کارگردانی نمایش «شیرهای خان‌بابا سلطنه» مطرح کرد!

درنهایت در مواجهه با این دسته از آثار، شاید یکی از اصلی‌ترین چشم‌اسفندیارهای حوزه تئاتر استان‌ها و شهرستان‌های کشورمان که به مسئله و مؤلفه بسیار مهم آموزش بازمی‌گردد، بیش‌ازپیش رخ‌نمایی می‌کند. مؤلفه‌ای که بخشی از آن بر عهده و گرده اداره کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سهم عمده دیگر آن به انجمن هنرهای نمایشی ایران بازمی‌گردد؛ تا با اعزام هنرمندان به‌نام؛ کارکشته و استخوان خوردکرده تئاتر کشور که اتفاقا تعداد آن‌ها کم هم نیست و حضورشان در استان‌ها و شهرستان‌های کشور؛ گامی جدی در مسیر آشنایی هنرمندان این مناظق با گونه‌های مختلف تئاتر و ارتقاء ابعاد فنی تولید یک اثر تئاتری از کارگردانی؛ نمایشنامه‌نویسی؛ بازیگری؛ طراحی صحنه؛ طراحی لباس؛ موسیقی و تک‌تک اجزاء تولید یک اثر تئاتری را در سراسر کشور ارتقا دهند.

منصفانه باید گفت که برگزاری رویدادهایی چون جشنواره تئاتر استانی و منطقه‌ای، می‌تواند بازتاب‌دهنده چنین آسیب‌هایی در حوزه کلان تئاتر کشور باشد. باید امید داشت تا مسئولان و متولیان امر نیز دستی گرم‌تر از پیش در حوزه ارتقاء سطح دانش تئاتر میان علاقه‌مندان به این هنر به‌ویژه نسل جوان در سراسر کشور داشته باشند.

*منتقد و روزنامه‌نگار