در گفتوگو با رضا عرفانی مطرح شد
موسیقی خراسانی وزنه سنگین «دایره» است
رضا عرفانی، طراح و کارگردان «دایره»، این اثر نمایشی را تعزیهای مدرن معرفی میکند که با تصاویر و موسیقی در ذهن مخاطب قصه میگوید و موسیقی خراسانی وزنه سنگین آن به شمار میرود.
نگار امیری: نمایش «دایره» با طراحی و کارگردانی رضا عرفانی از روز دهم تا سیویکم مرداد در سالن کوچک تالار مولوی روی صحنه است. «دایره» تعزیهای مدرن است که با استفاده از نشانهشناسی به روایت واقعه عاشورا میپردازد.
این نمایش تولید مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری استان خراسان رضوی است که به صورت همزمان در تهران (سالن اصلی تالار مولوی)، مشهد (سالن نمایش حسین نوری) و هفت شهر خراسان رضوی شامل نیشابور (سالن نمایش بابک)، کاشمر (مجتمع فرهنگی هنری سرو)، تربت حیدریه (تماشاخانه هنر)، قوچان (تماشاخانه صورتک)، سرخس (سینمای پالایشگاه گاز شهید هاشمینژاد) و گناباد (سالن نمایش اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی) روی صحنه میرود.
آرزو کریمی زند (تهران)، میترا محمدیان ( کاشمر)، سحر کاهانی ( نیشابور)، حکیمه خاکسار (تربت حیدریه)، سمانه پرتوی (مشهد)، زهره دینپور (قوچان)، مریم انصاری (گناباد) و فاطمه علیمیرزایی (سرخس) بازیگران نمایش «دایره» به تفکیک شهرهای محل اجرا هستند.
به این بهانه با رضا عرفانی، کارگردان این اثر به گفتوگو نشستیم.
چرا برای روی صحنه بردن این نمایش تنها از نشانههای تعزیه سنتی آن هم بدون کلام استفاده کردید؟
تفاوت تعزیه ما با قالب کلاسیک تعزیه، متناسب با نیازهای صوتی و بصری جامعه امروز است. ما قوانین تعزیه سنتی را رعایت میکنیم اما سعیمان بهروز شدن است.ما تاکنون برای امروزی شدن تعزیه کاری انجام ندادهایم و یا حداقل خیلی کم به سمت آن رفتهایم. در همه دنیا یک شکل از نمایشهای آیینی هست که به آنها اجراهای کتابخانهای میگویند. زبان، رفتار و قواعد آن آثار برای جهان معاصر کارایی ندارد اما در هر شکل سعی میشود با شیوههای مدرن و برای نسل جدید اجرایی شود. در این نمایش نیز ما با احترام به تعزیه به عنوان یک اجرای تاریخی و کتابخانهای که باید حفظ شود، به سمت آزمودن تجربهای جدید روی صحنه رفتیم.
پس استفاده از فناوری جدید را برای همراه کردن نسل نو و مخاطب امروزی موثرتر از اجراهای سنتی میدانید؟
قطعا فناوری و شیوههای جدید کمک زیادی در انتقال مفاهیم به نسل نو دارند. جامعه امروز دیگر مثل سابق، با نسخههای قدیمی این هنر نمایشی مواجه نمیشود، این اتفاق بدی است اما نمیتوان آن را انکار کرد. به همین دلیل من سعی کردم با کمک از پیشفرضهای مخاطبان و با استفاده از فناوری و موسیقی، اثری جدید ارائه دهم. قطعا این تجربه نو، نواقصی دارد که برای بهبودش تلاش میکنم اما این آخرین نسخه ذهنی من در حال حاضر بوده است.
پیشفرضها و نشانههای استفاده شده بسیار اندک اما تاثیرگذار هستند. ضمن ستایش این اتفاق به نظرتان نوآوری در روند حفظ شکل نمایشی آیینهای گذشته خللی ایجاد نمیکند؟
تعزیه بر اساس یک فرم اجرایی، رفتار بازیگران و نمادها و نشانهها شکل میگیرد. من در این اثر روی بخش نشانهشناسی آن تاکید گذاشتهام. به طور مثال تعزیه یک نمایش مردانه است اما من تعمدا بازیگر زن را انتخاب کردم. عامل آواز و موسیقی سنتی آن را حذف کردم تا ببینم همچنان پیشفرضهای مردم نسبت به واقعه کار میکند.
پیشفرضهایی که پیتر بروک هم به آنها اشاره داشته است. ما چهار فراز شهادت حضرت عباس(ع)، شهادت حضرت علی اصغر(ع)، شهادت امام حسین (ع) و آتش زدن خیمهها را به گونهای متفاوت به نمایش گذاشتهایم اما این نمایش با پیشفرض مخاطب از تعزیه سنتی شکل گرفته است. ما نیاز به شیوههای نو داریم و قطعا نوآوری آسیبی به اصل سنتها نخواهد زد. انگار که یک نمایش دیگر حول تعزیه در حال اجراست که در ذهن مخاطب است.
بیکلام بودن نمایش هم در راستای توجه به پیشفرضهای ذهنی مخاطب در نظر گرفته شده است؟
بله، ما مخاطب را آزاد میگذاریم تا هرچه دوست دارد، ببیند. فقط رنگهای زرد، سبز و قرمز در این نمایش کار میکنند و پیشفرضها از ذهن تماشاگران شروع میشود. بهعلاوه حذف نشانههایی چون دیالوگ، موسیقی تعزیه و... نمایش را برای مخاطب امروزیتر کرده است. در نمایش «دایره» با تصاویر و بدون دیالوگ در ذهن مخاطب قصه میگویم و اجازه میدهم او در ذهنش قصه را تکمیل کند و شعر بخواند.
این سکوت کمی باعث کند شدن ریتم نمایش شده است...
در مورد کند بودن ریتم نمایش باید بگویم که تعمدا این اتفاق افتاده است چراکه مبنای ما حرکت اسلوموشن بوده است. ریتم کند برای این است که مخاطب زمان داشته باشد به تمام جزئیات بیندیشد و تصمیم بگیرد.
موسیقی و تصویر دو عنصر پراهمیت و پیشبرنده کار هستند. موسیقیها انتخابی است یا برای نمایش ساخته شدهاند؟
موسیقی کار به جز قطعه آخر، همگی برمبنای موسیقی خراسان و توسط مهدی حسنی از آهنگسازان شناختهشده تئاتر در خراسان برای نمایش ما ساخته شده است. من تنها درباره کلیت آنچه مدنظر داشتم، صحبت کردم و زمانی که آهنگها به دستم رسید، بیش از ۸۰ درصد همان چیزی بود که مدنظر داشتم. تنها قطعه آخر انتخابی است. موسیقی خراسانی یکی از نقاط قوت این نمایش به شمار میآید.
در مورد تصاویر و ساخت ویدئو هم پلان به پلان آنچه در ذهن داشتم برای حمید ملکی نوشته بودم و او با توجه به فضای ذهنی من و خلاقیت خود آنها را زنده کرد. البته بخش بزرگی از این ساختهها در این نمایش اجرا نشده است.
اجرا در هشت شهر متفاوت را چگونه مدیریت میکنید؟ آنچه مخاطب روی صحنه میبیند، کاملا مشابه اجرای تهران است؟
همه اجراها به همین شکل و بدون تفاوت همزمان روی صحنه میرود. این اثر در دانشگاه نبی اکرم تبریز در قالب پروژه پایاننامه با تاکید روی نشانهها و موسیقی اجرا شد و تصاویر در بخش اجرای عموم به آن اضافه شد. تصاویر و موسیقیها با هم فیکس شده است و تمام رفتار بازیگران به جز رفتارهایی که قطعا به واسطه تفاوت انسانها شکل میگیرد، یکی است.
اجرای همزمان در هشت شهر با یک فرم، تجربه بکری بود. برای مدیریت کار و همچنین حمایت از تئاتر شهرستانها کار به صورت آماده به آنها تحویل داده شد و تمام تبلیغات، امور رسانه، هماهنگی و سایر موارد اجرایی نتیجه زحمت گروهها در شهرستان است.
بسیاری از افراد معتقدند که تئاترهای مذهبی از نظر بودجه و مخاطب مشکلی ندارند...
شاید برای بعضی از گروهها چنین اتفاقی افتاده باشد اما برای ما خیر.
تصمیمی برای تمدید یا ادامه روند اجرا در دیگر سالنهای نمایشی دارید؟
صحبتهایی برای اجرا در سالن ماه حوزه هنری بوده است ولی از آنجاکه مدیریت مسائل مالی تولید نمایش در شرایط امروز پیچیده و سنگین است، تا این لحظه که با شما صحبت میکنم امکان این اتفاق عملا وجود ندارد.