در حال بارگذاری ...
...

فلسفه موراکامی در «سوشا»

فلسفه موراکامی در «سوشا»

متفاوت بودن، ویژگی اصلی نمایش «سوشا»ست. این نمایشِ اقتباسی با قالب فانتزی و نشانه‌های سورئالیستی (فراواقع‌گرایی) خودش، مخاطب را به دنیایی غیرواقعی با لایه‌های فلسفی می‌برد؛ نمایشی که وقتی تماشاگر برای دیدن آن می‌رود، در ابتدا تصورش را هم نمی‌کند که کاراکترها تا چه حد می‌توانند به عمق وجودی یک انسان نزدیک باشند.

به گزارش تئاتر خراسان رضوی، متفاوت بودن ویژگی اصلی نمایش «سوشا»ست. این نمایشِ اقتباسی با قالب فانتزی و نشانه‌های سورئالیستی (فراواقع‌گرایی) خودش، مخاطب را به دنیایی غیرواقعی با لایه‌های فلسفی می‌برد؛ نمایشی که وقتی تماشاگر برای دیدن آن می‌رود، در ابتدا تصورش را هم نمی‌کند که کاراکترها تا چه حد می‌توانند به عمق وجودی یک انسان نزدیک باشند. نمایش «سوشا» که چندروزی است روی صحنه تماشاخانه بهار رفته است، اجرای آن بعد از تعطیلات در همان سالن از سر گرفته می‌شود و این استراحت بین دو اجرا فرصت خوبی است تا با برخی عوامل اصلی این نمایش در پارک ملت قرار گفت‌وگو بگذاریم؛ قراری در یک صبح پاییزی با حضور آرزو شیخی نویسنده و کارگردان اثر، علیرضا رواندل و سپیده کلالی بازیگران و احمد اسلامی، بازیگردان و طراح نور این نمایش.

"هر صفحه «کافکا در کرانه» به من ایده می‌داد"
نمایشنامه «سوشا» اقتباسی از رمان «کافکا در کرانه» اثر موراکامی است؛ رمانی با لایه‌های فلسفی. آرزو شیخی، نویسنده و کارگردان «سوشا»، این نمایشنامه را یک سال بعد از خواندن رمان کافکا در کرانه نوشت و با اینکه تجربه اول نویسنده بود، در سال٩۶ به‌عنوان کار برگزیده اقتباسی مطرح شد و از همان زمان مورد توجه اهالی تئاتر قرار گرفت: «بعد از آنکه رمان را خواندم، یک سال تمام ذهنم درگیر آن شده بود و به جنبه‌های مختلفش فکر می‌کردم.» او تا آن زمان تجربه نویسندگی نداشته اما چیزی در درونش او را به نوشتن وامی‌دارد تا بخش‌هایی از آنچه خوانده است، از دل رمان بیرون کشیده، روی کاغذ بیاورد: «هر صفحه رمان کافکا در کرانه به من ایده می‌داد و علاقه‌مندم کرده بود تا مسائل و جلوه‌های فلسفه شرق را در قالب نمایش‌ بیاورم. این شد که تصمیم گرفتم نمایشنامه کوتاهی بنویسم. در این زمینه آقای آرش خیرآبادی به‌عنوان نویسنده، کمک زیادی به من کرد و به‌هرحال نمایشنامه نوشته شد اما آن موقع اصلا به اجرا فکر نمی‌کردم.» یکی دیگر از ویژگی‌های «سوشا»، حضور بازیگران تئاتر مشهد همچون محمدرضا صولتی و علی رواندل است اما اینکه چطور این بازیگران سرشناس به بازیگر تئاتر جوانی که قرار است اولین کارگردانی خود را تجربه کند اعتماد می‌کنند، نکته مهمی است: «آقای رواندل اولین کسی بود که برای این نمایش و برای نقش سوشا با او صحبت کردم. وقتی زنگ زدم و ماجرا را به او گفتم، فهمیدم دو هفته قبلش رمان کافکا در کرانه را خوانده است، از این‌رو پیشنهادم او را هیجان‌زده کرد. بعد هم با آقای صولتی و خانم هروی صحبت کردم که با پذیرش نقش‌ها به من اعتماد کردند و من از این بابت قدردان آن‌ها هستم.»
به نظر شیخی، یکی از دلایل این اعتماد برمی‌گردد به کاراکترهای قوی‌ای که در نمایش بوده‌اند. او می‌گوید: شخصیت‌ها به‌گونه‌ای هستند که شاید هر بازیگری دوست داشته باشد آن‌ها را بازی کند.

"نقش «سوشا» برایم متفاوت بود"
سوشا شخصیت اصلی نمایش است که متوجه می‌شود شخصی گربه‌ها را گرفته، آن‌ها را کشته و از پوستشان استفاده می‌کند. سرنخ‌هایی که سوشا برای پیدا کردن به این آدم پیدا می‌کند، داستان را شکل می‌دهد.
علیرضا رواندل، بازیگر این نقش، می‌گوید: نقش سوشا برای من واقعا متفاوت است؛ بیشتر از این نظر که یک ‌نوع راه رفتن روی لبه تیغ است؛ چراکه شخصیت به‌گونه‌ای‌ بود که اگر کمی از خط خارج می‌شدم، ممکن بود برداشت‌های متفاوتی از آن بشود. همچنین این شخصیت برای من حساسیت‌های زیادی داشت و من نزدیک به دو ماه درگیر این موضوع بودم که خودم با نقش کنار بیایم و آن را برای خوم حل کنم.. به گفته او، تجربه یک بازیگر باعث می‌شود او بتواند به یک شخصیت نمایشی ورود پیدا و آن را تحلیل کند: «این تجربه به من کمک کرده که بتوانم پیش از هر چیز با نویسنده و کارگردان ارتباط برقرار کنم» رواندل سخت‌ترین بخش کار یک بازیگر را همین رسیدن به نقش می‌داند و معتقد است که مطالعه کردن، بخشی از تلاش‌های یک بازیگر است که او را در مسیر قرار می‌دهد و درنهایت یک بازیگر باید به روشی برسد که بتواند خودش را به نقش نزدیک کند.

"نقشی که دوستش دارم"
سپیده کلالی، دیگر بازیگر تئاتر سوشاست. او در نمایش سوشا نقش سگ را بازی می‌کند. او در این نقش هیچ دیالوگی ندارد اما حضورش فضای متفاوتی در نمایش ایجاد کرده و همین موضوع باعث شده است بازی بازیگران و فضای کلی نمایش، تحت‌تاثیر قرار بگیرد. کلالی در این‌‌باره می‌گوید: نقش من دیالوگ ندارد اما فضای خاصی را در نمایش ایجاد می‌کند که باعث شده است این نقش را دوست داشته باشم؛ هرچند که از ابتدا با خواندن نمایشنامه دوست داشتم در این کار حضور داشته باشم؛ برای همین وقتی خانم شیخی دنبال بازیگر برای ایفای نقش سگ می‌گشت، داوطلبانه نقش را پذیرفتم. آن‌ها فکر نمی‌کردند من نقشی بدون دیالوگ را بازی کنم اما خودم این تجربه متفاوت را دوست داشتم. حالا که این نقش را ایفا کرده‌ام، توانسته‌ام به مضمون وجود این نقش در نمایش پی ببرم. سگ برای همه ما دو جنبه حیوانی و خصلت‌های خوب مثل وفاداری دارد. حالا این با خودمان است که جنبه حیوانی او را در وجودمان پرورش دهیم یا خصلت‌های خوبش را.

"نصف روز، درگیر یک مهره بودم"
احمد اسلامی، بازیگردان و طراح نور نمایش سوشا، از اینکه کار به‌دلیل حضور بازیگرانش در سطحی از پختگی قرار داشته که می‌توانسته است روی جزئیات آن مانور بدهد، اظهار خرسندی می‌کند. او می‌گوید: کار به حدی رسید که می‌توانستیم روی راه رفتن‌ها، لبخندها و سایر حرکات جزئی بازیگران نیز طراحی انجام بدهیم و این به‌دلیل همکاری و انرژی‌ای بود که بازیگران برای کار می‌گذاشتند. او که طراحی نور را نیز برعهده داشته است، از مسائل و مشکلاتی می‌گوید که معمولا در سالن‌های تئاتر با آن‌ها روبه‌رو می‌شود: «من برای این کار مجبور بودم مجموع ٨پروژکتور در سالن بهار و سالن اصلی را با هم جابه‌جا کنم و ترفندهای مختلفی به‌کار ببرم تا کار پیش برود. شاید باورتان نشود ولی من نصف روز، گیر یک مهره در سالن بهار بودم.»
او ادامه می‌دهد: اصلا یک طراح نور تئاتر در مشهد باید بتواند طوری طراحی کند که نمایشش در همه سالن‌ها اجرا شدنی باشد تا همین که گفتند برو فلان سالن برای اجرا، مشکلی پیش نیاید. مشکل اصلی ما این است که اصلا نمی‌توانیم نمایشی را برای سالن مشخصی طراحی کنیم. سوشا پس از ایام شهادت امام‌رضا(ع) دوباره روی صحنه تماشاخانه بهار می‌رود. برخی که وصف این نمایش را شنیده‌اند، تصمیم گرفته‌اند پیش از تماشای تئاتر، رمان «کافکا در کرانه» را بخوانند تا بهتر با فضای نمایش ارتباط برقرار کنند. برخی هم خواندن رمان را گذاشته‌اند برای بعد از تماشای «سوشا»، به‌هرحال فکر و ایده این نمایش و همچنین حضور عوامل حرفه‌ای کار، فرصت خوبی است برای تماشای نمایشی متفاوت و جذاب با زیر لایه‌های فلسفی که آدم را به دنیایی از معانی می‌کشاند. 


گزارش از: مریم قاسمی