مجتبی رستگارمقدم کارگردانِ «مردان بیسایه» یادداشتی را منتشر کرد
آرمانِ عشق و مرگ در بازییی به نامِ زندهگی
به گزارش تئاتر خراسان رضوی مجتبی رستگارمقدم کارگردان «مردان بیسایه» یادداشتی را در حاشیهی اجرای نمایشِ بر صحنهاش منتشر کرد. گفتنی ست این نمایش برداشتی از نمایشنامهی «مردهگانِ بیکفن و دفن» شاهکارِ «ژان پل سارتر» است.
به گزارش تئاتر خراسان رضوی مجتبی رستگارمقدم کارگردان «مردان بیسایه» یادداشتی را در حاشیهی اجرای نمایشِ بر صحنهاش منتشر کرد. گفتنی ست این نمایش برداشتی از نمایشنامهی «مردهگانِ بیکفن و دفن» شاهکارِ «ژان پل سارتر» است. متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است:
« جادوی حضور در یک رویداد تئاتری، فرصتی است که به شعور خلاق تماشاگر هدیه می شود تا واقعیتی نوین را در دل واقعیت های زندگی بیافریند ، برای آفرینش چنین واقعیت برتری تماشاگر نیازمند حدی از آزادی عمل است که تاکنون هرگز تجربه نکرده است.
در تئاتر این امکان هست که تماشاگر انسانی را کشف کند که از دسترس او بیرون است. اما تماشاگر در قالب بازیگر فقط انسانی دیگر را کشف نمی کند بلکه بطور جدی و عمیق به خودش به زوایای نهانی وجودش می رسد، کشفی که در تئاتر صورت می گیرد ، به صورت نگاهی است که تماشاگر به خودش از چشم انداز چهره ای دیگر می اندازد. در قالب سیمایی که در برابر او بازی می کند، و از این طریق به تناقض های خود و زمانه اش پی می برد.
برای ما به مثابه پدید آورندگان رویدادهای تئاتری، این اعتقاد تزلزل ناپذیر به انسان بوده است که شخصی ترین انگیزه های مان را برای پیدایش ، حیات و تداوم تئاتر بکار بسته است.
اما ما نیک میدانیم که همه اسیر حقیقت زبان هائیم ، یعنی اسیر عرصه مندی آنها ، آنجا که شخصی ترین انگیزه هایمان نیز به ناچار تنها در غالب یک داستان فرصت نمود می یابد، در می یابیم که گویی این داستان است که برای کسب استیلا می جنگد و اگر قدرت را به دست داشته باشد به سرتاسر وقایع عام و روزمره ی حیات اجتماعی تسری یافته و به امر طبیعی بدل می شود.
برای مصون داشتن خود از گزند و آزار این نظام های زبانی آیا هیچ راهی جز مستقر شدن در یکی از آن ها نیست؟ یا که باید پرسید و من ، من ، با این همه چه می کنم؟
مردانِ بی سایه ، اقتباسی از شاهکار ژان پل سارتر، نمایشنامه ی مردگان بی کفن و دفن است و در واقع با حذف هر آنچه که این نمایشنامه را به نهضت مقاومت فرانسه و فضای بعد از جنگ جهانی دوم مربوط میکند بوجود آمده است، یعنی تنها نشانه های قابل تغییر نمایشنامه ، زیرا محتوای آن که اشاره به بازیهای زبانی بوجود آورنده ی دو نیروی متضادِ درگیر در یک جنگ دارد، در هر فرهنگ و جغرافیایی در طی تاریخ وجود داشته است.
جنگ بین نیروهای آرمان و آزادی خواه و نیروهای حفظ کننده وضعیت موجود.
نمایشنامه این دو نیروی متضاد را فارغ از بَزَکها و زیبایی شناسی های رمانتیکشان ، در برابر هم قرار میدهد تا آنچه را که هرگز براستی بدان نیندیشیده بودند ، آرمان ، عشق و مرگ را زندگی/بازی کنند.»