حمایت مردم از تئاترهای گیشهای نسبت به کارهای مستقل بیشتر است
کارگردان تئاتر «ناقوط» گفت: حمایت مردم از تئاترهای گیشهای نسبت به کارهای مستقل بیشتر است و همچنین حمایت دولت از تئاترهای مستقل بسیار کم است.
به گزارش تئاتر خراسان رضوی، علی ایزدپناه در نشست تئاتر «ناقوط» که در محل این خبرگزاری برگزار شد، عنوان کرد: قصه نمایش «ناقوط» مربوط به یک واقعیت تاریخی است، زمانی که اصفهان در دوران شاه سلطان حسین صفوی توسط محمود افغان ملقب به محمود هوتکی محاصره میشود و اصفهان به سرعت از پا در آمد و شهر و کشور تحت سلطه محمود هوتکی قرار میگرفت.
وی ادامه داد: سلسه هوتکیان جای صفویان را در تاریخ میگیرند، ما براساس مناسبات ذهنی و تخیل خود زبان نمایش خود را پیدا کردیم و سعی کردیم صرفا از بازنمایی تاریخ فاصله بگیریم و راویان یک حقیقت تاریخی نیستیم و سعی کردیم از آن داستان استفاده کنیم تا در دوران معاصر یک داستان تازه برای ارائه داشته باشیم.
این کارگردان تئاتر در بخش دیگری از این گفتوگو با بیان اینکه تحریف زمانی اتفاق میافتد و زمانی این واژه درست خواهد بود که ما به عنوان یک گروه اجرایی بخواهیم تاریخی را روایت کنیم، تصریح کرد: اما قصد ما روایت تاریخ نیست کار ما نمایش است یعنی زمانی که شما وارد ادبیات دراماتیک میشوید با مقولهای سرکار دارید به نام علم دراماتورژی که وظیفه این علم تبدیل متون تاریخی یا پیشینههای تاریخی به دنیای نمایش است. یعنی ما در زبان نمایش خود از تاریخ استفاده میکنیم.
ایزدپناه اظهار کرد: ما تاریخ را تحریف نمیکنیم چون ما تاریخ را روایت نمیکنیم یا اینکه قصد ما وارد کردن بینش خود در تاریخ نیست، ما از تاریخ به عنوان یک پیشینه، سنت و گذشته استفاده میکنیم تا ببینیم چه بر سرمان آمده است و از آن استفاده کنیم تا دنیای خود را خلق کنیم.
وی ادامه داد: دنیایی که ما در نمایش «ناقوط» بوجود آوردیم، دنیایی نزدیک به دنیای معاصر و اکنون است، مفهوم انتظار در این نمایش از دل این پیشینه مذهبی و سنتی ما در این نمایش گرفته شده و بیشتر به آن توجه شده است.
این کارگردان خاطرنشان کرد: در این داستان انتظار مفعولانه افرادی که هیچ تلاشی برای منجی و کسی که منتظر آن هستند تا بیاید و وضع را بهتر کند انجام نمیدهند و تنها در انتظار نشستهاند تا اتفاقی بیافتد، نه تنها کاری انجام نمیدهند، بلکه بیشتر همه چیز را تخریب میکنند یعنی حضور عوامل دربار در نمایش «ناقوط» نه تنها کمک کننده نیست بلکه مخرب هم هست یعنی هم به خود و هم به مردم آسیب میزنند این یکی از مواردی بود که ما به آن پرداختیم که روی آن معاصرسازی انجام شود، وضعیت رنج بشری یکی دیگر مسائلی بود که به آن پرداخته شد.
ایزدپناه عنوان کرد: بشر امروز به واسطه این حجم از تکنولوژی و اطلاعات، دشواریها و رنج ذهنی و فکری خیلی بیشتری را نسبت به بشر گذشته تجربه میکند. بنابراین در کاراکترهای ما افرادی به چشم میخورد که همه به لحاظ ذهنی بسیار درگیر، متزلزل و آشفته هستند و نمونه بارز آن کاراکتر شیدا خاتون است که به دلیل آن فضاهای آشفته ذهنی به یک جنون میرسد.
وی بیان کرد: علاوه بر اینها ما در انسان معاصر وضعیتهای فیزیکی بسیاری را هم شاهد هستیم یعنی از بیماریهای ژنتیکی و فیزیکی گرفته تا دیگر آسیبهایی که انسان معاصر به آن گرفتار میشود و به قول آن مقاله میشل فوکو «انسان معاصر همواره در کشاکش و جدال با رنج فیزیکی است». یعنی در واقع این بدنها هستند که اعتراض میکنند، شکنجه و دچار بیماری و ضعف میشوند و پایه همه چیز، این بدنها و ضعفهای بدنی است.
این کارگردان تئاتر گفت: سعی بر آن شد که این شکستها و رنجشهای بدنی در کاراکتر آدمهای نمایش لحاظ شود و اینها به چشم بیاید. یعنی علاوهبر اینکه این افراد از لحاظ ذهنی دچار تنشهایی هستند، این اتفاق در فیزیک این افراد هم افتاده است و این شکستها مانند پایههای کاخ ذره ذره شکسته میشود و آنها را نابود میکند.
ایزدپناه خاطرنشان کرد: یکی از مسائلی در طی نمایش با آن مواجه هستیم کاشیهایی است که مدام در حال ریزش است و نماد از بین رفتن تدریجی حکومت و افراد است، یکی از عوامل از بین رفتن این حکومت جعل تاریخ در آن است.
وی عنوان کرد: مسائل دیگری که ما در نمایش داشتیم و متاسفانه به دلیل شرایط موجودی که اکنون در مشهد است ما مجبور به حذف آنها شدیم و حذف آنها مقداری به نمادها و نمایش ضربه زده ، فضایی که در نمایش با آن مواجه میشویم در واقع یک شکوه شکننده است.
این کارگردان تئاتر افزود: مسئلهای که در کارگردانی سعی کردیم از آن استفاده کنیم صرفا بازنمایی متن تاریخی نبوده است و تاحدودی روایت خود را بیان کردیم، سمت و سوی کار خود را به طرف انتزاعی بودن بردیم یعنی فضای کار را از واقعیت جدا کردیم و آن را با فضاهای ذهنی نمایشی خود تلفیق کردیم.
ایزدپناه اظهار کرد: در قسمتهایی از نمایش ما اکسپرسیونیسم داریم در فضاهای نوری و یک سری فضاهای خشنی را ایجاد میکنیم. در صحنه اما در قسمتهایی کاملا انتزاعی است که هرکدام در فضای خود یک معنی پیدا میکند، نوع نگاه ما به تاریخ و شیوهای که آن را به نمایش در میاوریم بسیار مهم است، تاریخ یک جریان نوشتاری یا بعضا شفاهی که به ما منتقل شده، است.
وی عنوان کرد: در نمایش «ناقوط» علاوهبر اینکه ما به روایت قسمتی از تاریخ پرداختیم اما با توجه به تغییراتی که در آن ایجاد کردیم میتوان گفت تاریخ هم دستخوش تغییر شده و ممکن است در آن تغییراتی ایجاد شود.
این کارگردان تئاتر مشهدی گفت: امیدواریم این نمایش بتواند در جریان ذهنی تماشاگر تفکری ایجاد کند. هر محدودیتی ضررهایی با خود به بار میاورد اما این اتفاقها موجب شد خلاقیت ما افزایش پیدا کند.
ایزدپناه همچنین اظهار کرد: عموما تئاتر جریانی است که حمایت دولتی نمیشود، تئاتر هنر پویایی است و براساس مخاطبان خود کار خود را ادامه میدهد و این گفتمان شکل میگیرد.